شعر نو دخترک – مشاوره برای چاپ کتاب 09183775334 حسین وش

دخترک زیر لب آهسته می‌گفت ای خدا باران نبارد کفش‌هایم پاره است پای معصومش به روی چکمه های پاره می‌رفت در خیالش فکر و ذهنش در پی یک چاره می‌رفت دخترک یک لحظه چشمش خیره می‌شد بر زمین و لحظه‌ای بر اسمان ای خدا باران نبارد کفشهایم پاره است مردمان شهرمان دستشان بالا به سوی […]